مهدی ترابی رسما به تراکتور پیوست شرط جدید بیرانوند برای بازگشت به پرسپولیس | ۴۰ میلیارد تومان ناقابل! خداحافظی سه بازیکن با استقلال مسابقه پیش بینی فرهاد مجیدی برای هواداران! استقبال بی‌نظیر از ملی پوش پرسپولیس در گرجستان ترکیه به رکورد سرمربی اسبق پرسپولیس رسید حضور عجیب و غریب یک والیبالیست در هیات مدیره استقلال| کارخانه چه سررشته‌ای از فوتبال دارد؟ فرگوسن: حضور رونالدو در جام جهانی ۲۰۲۶ قابل تصور نیست بازیکن مصدوم استقلال درانتظار امضای نکونام باشگاه استقلال فدراسیون فوتبال را تهدید کرد| سقف بودجه می‌شکند؟ بیرو، ز غوغای جهان فارغ! هلدینگ خلیج فارس برای بازیکنان استقلال سقف قرارداد تعیین کرد تردید علیپور برای پیوستن به پرسپولیس گولسیانی در پرسپولیس ماندگار شد دل کریم با پرسپولیس نیست | مدافع قطری در فکر بازگشت به کشورش درخواست نکونام برای جذب لژیونر پرسپولیسی کاروان چهل‌نفره ورزشکاران ایران در راه المپیک پاریس احتمال لغو سوپرجام قوت گرفت مربی میلان راهی عربستان شد هایجک استقلال به پرسپولیس
سرخط خبرها

آخرین اخبار چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

روایت عاشقانه‌های شهدای ورزشکار | شهید جعفر خانلری

  • کد خبر: ۷۸۱۸۱
  • ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۴
روایت عاشقانه‌های شهدای ورزشکار | شهید جعفر خانلری
جوانی پرانرژی و بشاش بود که اوقات‌فراغتش را به بیکاری نمی‌گذراند. جعفر اهل ورزش بود و فرصت‌های خالی روزانه‌اش را در زمین فوتبال می‌گذراند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ جوانی پرانرژی و بشاش بود که اوقات‌فراغتش را به بیکاری نمی‌گذراند. جعفر اهل ورزش بود و فرصت‌های خالی روزانه‌اش را در زمین فوتبال می‌گذراند. پابه‌توپ می‌شد و با دوستانش به رقابت ورزشی می‌پرداخت. به همه سفارش می‌کرد که دست‌کم هفته‌ای ۳ روز ورزش کنند تا سلامتی بدنشان تضمین شود.

 

جعفر اهل مردانگی بود و این هدیه ورزشکاری‌اش بود. نیمه‌های شب ۱۰ خرداد ۴۵، آنگاه که قرص ماه کامل بود، غلامحسین به روی ماه نوزاد پسرش که تازه به دنیا آمده بود خندید و دلش از خوش‌حالی لرزید، می‌دانست که باید نماز شکر بخواند. سجاده پدربزرگ پهن بود که غلامحسین کودک را بر ۲ دست ادب به پدربزرگ داد تا در گوشش اذان بگوید. راستی نام این کودک جعفر شده بود. غلامحسین خانلری عید سال ۶۵ را بدون جعفر بر سفره نشست. شلمچه مرد حماسه و دلیری را میهمان خود داشت.

 

جعفر بود و یک خط سرخ آتش، جعفر بود و گل‌های سرخ غیرت، جعفر بود و ترکش! و... جعفر روزی در میان گل‌های بهاری ۱۷ فروردین ۶۵ در غبار شرجی شلمچه گم شد. ۱۳ سال غلامحسین بغض بر گلو زده بود، ۱۳ سال ام‌البنین چشم بر قاب دری داشت که جعفر از آنجا پاشنه مردانگی را بالا کشیده بود. روزی که آن مرد با پلاک آمد، غلامحسین لبخند جوانی و مردی و مهربانی را بر لبان ترک‌خورده او دید! به زلالی آب و آینه قسم که او آن‌وقت به کسی نگفت، کسی چیزی نمی‌دانست. جعفر سبک‌بال بر دوش‌های اهالی غیرت به گوشه قلب شهرش رفت و در خاک آرام گرفت. پدر تازه فهمید که او پزشکی هم قبول شده بود!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
نظرسنجی
در دور دوم، شما به کدام نامزد انتخابات ریاست جمهوری رای می دهید؟
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->