قلعه نویی ملی پوشان را به خط کرد (۱۷ آبان ۱۴۰۴) + عکس سومین برد والیبالیست‌های ایرانی در عربستان نتیجه و ویدیوی خلاصه بازی خیبر و تراکتور (۱۷ آبان ۱۴۰۴) | رحمتی ترمز تراکتور را کشید عزیزی خادم گزینه مدیرعاملی استقلال شد نتیجه و ویدیوی خلاصه بازی تاتنهام و منچستریونایتد (۱۷ آبان ۱۴۰۴) | هیجان بعد از دقیقه ۹۰ میلان و اینتر، سن سیرو را خریدند! وزیر ورزش و جوانان تاکید کرد؛ شانس بالای اراک برای میزبانی از دربی + ویدیو شمسایی: نیمه نهایی از فینال مهمتر است طیبی: آماده نیمه‌نهایی هستیم | نتیجه بازی با افغانستان یک اتفاق بود + فیلم برگزاری رقابت‌های مچ‌اندازی قهرمانی خراسان رضوی مهدی رحمتی از خیبر می‌رود؟ قهر باقری با پیروانی صحت دارد؟ برگزاری دیدار تراکتور - پرسپولیس در جام حذفی با حضور هواداران نتیجه و ویدیوی خلاصه بازی فوتسال ایران و تاجیکستان (۱۷ آبان ۱۴۰۴) | صعودی که شیرین نبود بدشانسی در پرسپولیس، مصدومیت دوباره مارکو باکیچ شیراز در آستانه میزبانی دربی ۱۰۶ معاون ورزشی باشگاه پرسپولیس تهران: مشهد می‌تواند میزبان دربی باشد رسانه‌های رسمی بی‌مسئولیت | دربی‌ای که از رسانه‌ها آغاز شد شروع امیدبخش اوسمار | پرسپولیس دوباره نفسِ حمله گرفت
سرخط خبرها

روایت عاشقانه‌های شهدای ورزشکار | شهید جعفر خانلری

  • کد خبر: ۷۸۱۸۱
  • ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۴
روایت عاشقانه‌های شهدای ورزشکار | شهید جعفر خانلری
جوانی پرانرژی و بشاش بود که اوقات‌فراغتش را به بیکاری نمی‌گذراند. جعفر اهل ورزش بود و فرصت‌های خالی روزانه‌اش را در زمین فوتبال می‌گذراند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ جوانی پرانرژی و بشاش بود که اوقات‌فراغتش را به بیکاری نمی‌گذراند. جعفر اهل ورزش بود و فرصت‌های خالی روزانه‌اش را در زمین فوتبال می‌گذراند. پابه‌توپ می‌شد و با دوستانش به رقابت ورزشی می‌پرداخت. به همه سفارش می‌کرد که دست‌کم هفته‌ای ۳ روز ورزش کنند تا سلامتی بدنشان تضمین شود.

 

جعفر اهل مردانگی بود و این هدیه ورزشکاری‌اش بود. نیمه‌های شب ۱۰ خرداد ۴۵، آنگاه که قرص ماه کامل بود، غلامحسین به روی ماه نوزاد پسرش که تازه به دنیا آمده بود خندید و دلش از خوش‌حالی لرزید، می‌دانست که باید نماز شکر بخواند. سجاده پدربزرگ پهن بود که غلامحسین کودک را بر ۲ دست ادب به پدربزرگ داد تا در گوشش اذان بگوید. راستی نام این کودک جعفر شده بود. غلامحسین خانلری عید سال ۶۵ را بدون جعفر بر سفره نشست. شلمچه مرد حماسه و دلیری را میهمان خود داشت.

 

جعفر بود و یک خط سرخ آتش، جعفر بود و گل‌های سرخ غیرت، جعفر بود و ترکش! و... جعفر روزی در میان گل‌های بهاری ۱۷ فروردین ۶۵ در غبار شرجی شلمچه گم شد. ۱۳ سال غلامحسین بغض بر گلو زده بود، ۱۳ سال ام‌البنین چشم بر قاب دری داشت که جعفر از آنجا پاشنه مردانگی را بالا کشیده بود. روزی که آن مرد با پلاک آمد، غلامحسین لبخند جوانی و مردی و مهربانی را بر لبان ترک‌خورده او دید! به زلالی آب و آینه قسم که او آن‌وقت به کسی نگفت، کسی چیزی نمی‌دانست. جعفر سبک‌بال بر دوش‌های اهالی غیرت به گوشه قلب شهرش رفت و در خاک آرام گرفت. پدر تازه فهمید که او پزشکی هم قبول شده بود!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->