پخش زنده بازی بارسلونا و رئال اویدو (۳ مهر ۱۴۰۴) + تماشای آنلاین نتیجه بازی پرسپولیس و ملوان در لیگ برتر(۳ مهر ۱۴۰۴) ویدیو| خلاصه بازی پرسپولیس و ملوان در لیگ برتر(۳ مهر ۱۴۰۴) پخش زنده بازی پرسپولیس و ملوان (۳ مهر ۱۴۰۴) + تماشای آنلاین پخش زنده بازی تراکتور و فجر سپاسی (۳ مهر ۱۴۰۴) + تماشای آنلاین پیشکسوت کشتی مشهد: اردوی تیم ملی کشتی هندوستان در مشهد برگزار می‌شود + فیلم قهرمان سابق بدنسازی ایران: حضور دهه‌هشتادی‌ها در جشنواره «خانواده ورزش» شگفت‌انگیز بود + فیلم خداحافظی زودهنگام سیدورف با استقلال پس از جلسات فنی مصدوم پرسپولیس چه زمانی آماده بازی می‌شود؟ بیفوما مورد تایید هاشمیان نیست اراک میزبان دیدار دربی می‌شود همه در انتظار بازگشت ساپینتو درباره روز پایانی جشنواره «خانواده ورزش»؛ پایان یک جشنواره، آغاز یک خاطره + فیلم پخش زنده مسابقه والیبال ایران و جمهوری چک (سوم مهر ۱۴۰۴) + تماشای آنلاین غیبت چند پرسپولیسی مطرح در لیگ برتر تغییرات قطعی در کادر فنی تیم ملی فوتبال
سرخط خبرها

روایت عاشقانه‌های شهدای ورزشکار | شهید جعفر خانلری

  • کد خبر: ۷۸۱۸۱
  • ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۴
روایت عاشقانه‌های شهدای ورزشکار | شهید جعفر خانلری
جوانی پرانرژی و بشاش بود که اوقات‌فراغتش را به بیکاری نمی‌گذراند. جعفر اهل ورزش بود و فرصت‌های خالی روزانه‌اش را در زمین فوتبال می‌گذراند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ جوانی پرانرژی و بشاش بود که اوقات‌فراغتش را به بیکاری نمی‌گذراند. جعفر اهل ورزش بود و فرصت‌های خالی روزانه‌اش را در زمین فوتبال می‌گذراند. پابه‌توپ می‌شد و با دوستانش به رقابت ورزشی می‌پرداخت. به همه سفارش می‌کرد که دست‌کم هفته‌ای ۳ روز ورزش کنند تا سلامتی بدنشان تضمین شود.

 

جعفر اهل مردانگی بود و این هدیه ورزشکاری‌اش بود. نیمه‌های شب ۱۰ خرداد ۴۵، آنگاه که قرص ماه کامل بود، غلامحسین به روی ماه نوزاد پسرش که تازه به دنیا آمده بود خندید و دلش از خوش‌حالی لرزید، می‌دانست که باید نماز شکر بخواند. سجاده پدربزرگ پهن بود که غلامحسین کودک را بر ۲ دست ادب به پدربزرگ داد تا در گوشش اذان بگوید. راستی نام این کودک جعفر شده بود. غلامحسین خانلری عید سال ۶۵ را بدون جعفر بر سفره نشست. شلمچه مرد حماسه و دلیری را میهمان خود داشت.

 

جعفر بود و یک خط سرخ آتش، جعفر بود و گل‌های سرخ غیرت، جعفر بود و ترکش! و... جعفر روزی در میان گل‌های بهاری ۱۷ فروردین ۶۵ در غبار شرجی شلمچه گم شد. ۱۳ سال غلامحسین بغض بر گلو زده بود، ۱۳ سال ام‌البنین چشم بر قاب دری داشت که جعفر از آنجا پاشنه مردانگی را بالا کشیده بود. روزی که آن مرد با پلاک آمد، غلامحسین لبخند جوانی و مردی و مهربانی را بر لبان ترک‌خورده او دید! به زلالی آب و آینه قسم که او آن‌وقت به کسی نگفت، کسی چیزی نمی‌دانست. جعفر سبک‌بال بر دوش‌های اهالی غیرت به گوشه قلب شهرش رفت و در خاک آرام گرفت. پدر تازه فهمید که او پزشکی هم قبول شده بود!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->