عابدینی: در استان خراسان همه تلاش می‌کنند تا ابومسلم را احیا کنیم حمله هواداران استقلال به صفحه شخصی کاریله | حضور مربی برزیلی منتفی شد عمری به باشگاه پرسپولیس رفت شعار هواداران استقلال علیه نظری‌جویباری و محمود بابایی | تجمع گسترده مقابل باشگاه استقلال پایان کار سون در تاتنهام؟ اعتراض آبی‌ها در کوچه بی‌تصمیمی | بازی اسم‌وفامیل شروع شد سوپرجام فوتبال ایران در مردادماه کوچ استقلال و پرسپولیس به تختی بازگشت قایدی به شباب الاهلی اخراج برانکو از چین سلمانی، یاسین نمی‌شود فابیو کاریله، جدید‌ترین گزینه سرمربیگری استقلال مریم باباولدینی، نایب قهرمان کیک‌بوکسینگ جهان درگذشت + علت فوت دختران هاکیِ ایران، نایب‌قهرمان آسیا اوسمار ویرا و کیکه سانچز فلورس گزینه سرمربیگری استقلال| بازی با اسم‌ها برای مقابله با تجمع؟! بلاتکلیف مثل تیم قلعه نویی | دفاع شکننده و خط حمله نابسامان میلاد محمدی، ضعیف‌ترین بازیکن ایران مقابل قطر نتیجه و فیلم خلاصه بازی فرانسه و اسپانیا در لیگ ملت‌های اروپا(۱۵ خرداد ۱۴۰۴)| زیباترین ماراتون سال! نتیجه بازی ایران و قطر در مقدماتی جام جهانی+ ویدیو گل(۱۵ خرداد ۱۴۰۴)| شکست زشت! ویدیو| خلاصه بازی ایران و قطر در مقدماتی جام جهانی(۱۵ خرداد ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

روایت عاشقانه‌های شهدای ورزشکار | شهید جعفر خانلری

  • کد خبر: ۷۸۱۸۱
  • ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۴
روایت عاشقانه‌های شهدای ورزشکار | شهید جعفر خانلری
جوانی پرانرژی و بشاش بود که اوقات‌فراغتش را به بیکاری نمی‌گذراند. جعفر اهل ورزش بود و فرصت‌های خالی روزانه‌اش را در زمین فوتبال می‌گذراند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ جوانی پرانرژی و بشاش بود که اوقات‌فراغتش را به بیکاری نمی‌گذراند. جعفر اهل ورزش بود و فرصت‌های خالی روزانه‌اش را در زمین فوتبال می‌گذراند. پابه‌توپ می‌شد و با دوستانش به رقابت ورزشی می‌پرداخت. به همه سفارش می‌کرد که دست‌کم هفته‌ای ۳ روز ورزش کنند تا سلامتی بدنشان تضمین شود.

 

جعفر اهل مردانگی بود و این هدیه ورزشکاری‌اش بود. نیمه‌های شب ۱۰ خرداد ۴۵، آنگاه که قرص ماه کامل بود، غلامحسین به روی ماه نوزاد پسرش که تازه به دنیا آمده بود خندید و دلش از خوش‌حالی لرزید، می‌دانست که باید نماز شکر بخواند. سجاده پدربزرگ پهن بود که غلامحسین کودک را بر ۲ دست ادب به پدربزرگ داد تا در گوشش اذان بگوید. راستی نام این کودک جعفر شده بود. غلامحسین خانلری عید سال ۶۵ را بدون جعفر بر سفره نشست. شلمچه مرد حماسه و دلیری را میهمان خود داشت.

 

جعفر بود و یک خط سرخ آتش، جعفر بود و گل‌های سرخ غیرت، جعفر بود و ترکش! و... جعفر روزی در میان گل‌های بهاری ۱۷ فروردین ۶۵ در غبار شرجی شلمچه گم شد. ۱۳ سال غلامحسین بغض بر گلو زده بود، ۱۳ سال ام‌البنین چشم بر قاب دری داشت که جعفر از آنجا پاشنه مردانگی را بالا کشیده بود. روزی که آن مرد با پلاک آمد، غلامحسین لبخند جوانی و مردی و مهربانی را بر لبان ترک‌خورده او دید! به زلالی آب و آینه قسم که او آن‌وقت به کسی نگفت، کسی چیزی نمی‌دانست. جعفر سبک‌بال بر دوش‌های اهالی غیرت به گوشه قلب شهرش رفت و در خاک آرام گرفت. پدر تازه فهمید که او پزشکی هم قبول شده بود!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->